آموزشی, تحلیل تکنیکال
بررسی انواع پیوت در تحلیل تکنیکال
11 دقیقه زمان مطالعه

در بازارهای مالی همچون بورس و ارزهای دیجیتال، نقاط پیوت ازجمله مفاهیم اساسی هستند که تحلیلگران بازار و تریدرها از آن در ابزارهای تحلیل تکنیکال مثل خطوط روند، چنگال اندروز، الگوهای قیمتی و … استفاده می‌کنند. در حقیقت تشخیص صحیح سطوح کف و سقف قیمت، یکی از اصلی‌ترین اهداف تحلیل تکنیکال بازارهای مالی است و ازجمله مؤثر ترین ابزارها جهت تشخیص این سطوح و همچنین بررسی روندهای قیمتی درگذشته و حال حاضر، پیوت (pivot) است.

اساساً در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی همچون بورس، فارکس، ارزهای دیجیتال و … مفهوم پیوت به حدی حائز اهمیت است که در صورت عدم آشنایی صحیح با آن، تقریباً هیچ‌کدام از الگوهای قیمتی را نمی‌توان به‌درستی تشخیص داد. ازاین‌رو، در این مطلب قصد داریم تا به بررسی مفهوم پیوت و انواع آن در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی بپردازیم.

پیوت (Pivot) چیست؟

اساساً مفهوم پیوت در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی، به نقاط محوری و حائز اهمیتی اطلاق می‌شود که تریدرها (معامله‌گران) یا تحلیلگران بازار، با تشخیص آن‌ها قادر خواهند بود تا الگوهای قیمتی یک سهم یا یک دارایی را ترسیم کنند. در واقع تحلیلگران با تکیه‌بر ابزارهای مورداستفاده در تحلیل تکنیکال مثل چنگال اندروز، خطوط روند، الگوهای قیمتی و … به‌وسیله این نقاط، تا حد زیادی تغییرات روند قیمتی را در نمودارها مشخص می‌کنند. به‌صورت کلی این نقاط تغییرات موجود در روندهای قیمتی را از حالت صعودی به نزولی یا بالعکس آن را نشان می‌دهند.

در بیانی ساده، پیوت‌ها به نقاط چرخش قیمت یک سهم یا دارایی در نمودارهای قیمتی گفته می‌شود که در این نقاط، نمودار قیمت تغییر جهت خواهد داد. از طرفی پیوت ها همان شاخص‌های روزانه معاملات سهام یا دارایی‌ها هستند و برعکس داده‌های نوسانی و دیگر میانگین‌ها، در طول روز ثابت هستند. درواقع این بدین معنا است که تریدرها قادر خواهند بود تا از پیوت ها در راستای پیشبرد اهداف خود و تنظیم یک برنامه‌ریزی مطلوب استفاده کنند. مثلاً تریدری اطلاع دارد که اگر قیمت به پایین پیوت بیاید، در جلسه معاملاتی پیش رو، سهم یا دارایی را بفروشد و بالعکس، اگر قیمت به بالای پیوت برود، اقدام به خرید آن سهم یا دارایی کند.

علاوه بر این موارد، به‌طور کلی پیوت‌ها طبق ماهیتی که دارند، به ۲ دسته پیوت قیمتی و محاسباتی و بر اساس قدرت بازگشتی خود در نمودارها، به ۲ دسته پیوت مینور (Minor Pivot) و پیوت ماژور (Major Pivot) تقسیم‌بندی می‌شوند که در ادامه هرکدام از این انواع را موردبررسی قرار خواهیم داد.

اما پیش از آن ضروری است تا به معرفی سطوح مختلف در نقاط پیوت بپردازیم.

سطوح مختلف در نقاط پیوت

به‌صورت کلی هفت سطح مختلف پیوت بر روی نمودارهای قیمتی وجود دارند که به شرح زیر هستند:

  • سطح پیوت پایه یا PP (یک سطح اولیه و میانی در میان دیگر سطوح است)
  • مقاومت یک یا R1 (نخستین سطح پیوت که در بالای پیوت پایه قرار دارد)
  • مقاومت دو یا R2 (سطح دوم پیوت که بالای R1 قرار دارد)
  • مقاومت سه یا R3 (سطح سوم که بالای R2 قرار دارد)
  • حمایت یک یا S1 (نخستین سطح پیوت که پایین PP قرار دارد)
  • حمایت دو یا S2 (سطح دوم پیوت که پایین S1 قرار دارد)
  • حمایت  سه یا S3 (سطح سوم پیوت که پایین S2 قرار دارد)
[vc_single_image image=”17958″ img_size=”full” alignment=”center”]

معرفی انواع پیوت در تحلیل تکنیکال

به‌صورت کلی پیوت‌ها اغلب زمانی تشکیل می‌شوند که درنبرد دو نیروی عرضه و تقاضا، یکی بر دیگری غلبه کند. در حقیقت زمانی که شما به نمودار قیمت یک سهم یا دارایی نگاه بیندازید، تعداد بسیاری پیوت را مشاهده می‌کنید که هرکدام از آنها دریکی از دسته بندی‌های زیر جای خواهند گرفت:

 پیوت استاندارد

نقطه پیوت استاندارد این امکان را در اختیار معامله‌گران قرار می‌دهد تا سطوح حمایت و مقاومت که حول یک پیوت مرکزی، با یک سری محاسبات ساده تعیین می‌شود، ترسیم کنند. این نقاط پیوت معمولاً تحت عنوان پیوت فلور (Floor Pivot) یا پیوت کلاسیک (Classical Pivot Point) نیز شناخته می‌شوند و از رایج‌ترین انواع پیوت مورد استفاده معامله‌گران به شمار می‌آیند.

پیوت مرکزی حاصل جمع قیمت‌های بالا، پایین و قیمت پایانی هر دوره زمانی که معامله‌گر در چارت معاملاتی خود مدنظر قرار داده را محاسبه می‌کند. این مجموع بر عدد سه تقسیم شده و رقم به دست آمده مبنای قرائت‌های این شاخص در آینده خواهد بود.

[vc_single_image image=”19130″ img_size=”full” alignment=”center”]

در نمودار مثال بالا، می‌بینیم پیوت‌هایی که قیمت‌های بالاتری دارند، به عنوان سطوح مقاومت عمل می‌کنند. در مقابل، پیوت‌هایی که زیر قیمت هستند، انتظار می‌رود به عنوان سطوح حمایت عمل کنند.

پیوت قیمتی

منظور از این دسته از پیوت ها، نقاط بازگشت قیمت است که باعث تغییر روند قیمت یک سهام یا دارایی خواهد شد. در حقیقت در بیان کلی می‌توان این‌طور عنوان کرد که پیوت‌های قیمتی در نمودار در حالتی تشکیل می‌شوند که بازار به میزان مشخصی در جهت یک روند حرکت کرده و بعد از تشکیل کف یا سقف، با روندی نسبتاً قدرتمند در جهت مخالف پیش رود. از طرفی تریدرها در پرایس اکشن (Price Action) اعتقاد دارند که زمانی یک پیوت قابل‌اطمینان خواهد بود که قیمت‌ها حداقل به میزان سه کندل حرکت کرده و بعد از تشکیل کندل بازگشتی، مجدداً با همان شرایط ولی این بار در جهت عکس پیشروی کنند.

[vc_single_image image=”17953″ img_size=”full” alignment=”center”]

پیوت فیبوناچی (FIBONACCI)

اعداد فیبوناچی مرتب در استراتژی‌های مدرن سبدهای سرمایه‌گذاری مورد استفاده قرار می‌گیرند و حتی آن دسته از معامله‌گرانی که معاملات روزانه انجام می‌دهند، می‌توانند پس از بررسی انواع پیوت در تحلیل تکنیکال، این مدل را انتخاب کنند.

بیشتر بخوانید: آموزش فیبوناچی در تحلیل تکنیکال

بسیاری از برنامه‌های نرم‌افزار ایستگاه معاملاتی، ابزارهایِ دسترسی به پلتفرم‌های معاملاتی محبوب مانند اندیکاتور پیوت فیبوناچی را در اختیار کاربران خود قرار داده و دسترسی به مطالعات شاخص اقتصادی مربوط به اصلاحات فیبوناچی، پیش‌بینی‌ها و توسعه‌ها را برای سرمایه‌گذار آسان‌تر می‌کنند. این ابزارها غالباً توسط معامله‌گران بازار فارکس یا ارزهای دیجیتال بکار برده می‌شوند؛ با این حال، در بازارهای کالا و بورس نیز می‌توان از آن‌ها استفاده کرد.

[vc_single_image image=”19131″ img_size=”full” alignment=”center”]

سطوح قیمت اولیه در فرمول‌های پیوت فیبوناچی با اعداد فیبوناچی در سطوح اصلاحی 38.2% و 61.8% ارتباط نزدیک دارند. این میل معاملاتی سرمایه‌گذاران را وادار می‌کند تا هر زمان معاملات بر اساس پیش‌بینی‌های سیستم فرصتی برای سودآوری داشتند، این سطوح اصلاحی را تمام و کمال نظارت کنند.

یکی از استراتژی‌هایی که پیوسته در بازار استفاده می‌شود، ارزیابی شاخص نقطه پیوت فیبوناچی در ترکیب با الگوهای قیمت (مانند الگوی مثلث یا الگوی سر و شانه) است. الگوهای قیمت دیگری که در کنار سطوح قیمت نقطه پیوت کار می‌کنند، غالباً به عنوان سیگنال‌های قوی بازار شناخته می‌شوند.

پیوت محاسباتی

اساساً در تشخیص این دسته از پیوت ها، جزئیات تحرکات قیمتی بازار دخالتی نداشته و روش محاسبه این نقاط طبق داده‌های قیمتی (OHLC) و فرمول‌های ریاضی خواهد بود. در حقیقت خروجی نهایی این محاسبات، اعدادی هستند که به‌عنوان سطوح حمایت و مقاومت پیش رو در نمودار مورداستفاده قرار خواهند گرفت.

از طرفی با تشکیل کندل‌ استیک‌های جدید، این پیوت‌ها نیز به‌روزرسانی می‌شوند طبق بازه زمانی نمودار و داده‌های قیمتی مورداستفاده، تا زمانی مشخص معتبر خواهند بود. مثلاً برای تریدرهای میان‌مدت، نواحی پیوت نمودار یک‌ساعته کاربردی ندارند.

پیوت‌های محاسباتی خود به انواع گوناگونی تقسیم‌بندی خواهند شد که ازجمله پرکاربردترین آنها می‌توانیم به پیوت پوینت (Pivot Point)، پیوت وودی (Woodie)، خطوط کاماریلا (Camarilla Lines) و … اشاره‌کنیم.

[vc_single_image image=”17960″ img_size=”full” alignment=”center”]

پیوت پوینت‌ها چه تفاوتی با سایر شاخص‌های تحلیل تکنیکال دارند؟

بر خلاف بسیاری از اندیکاتورهای دیگر از جمله شاخص میانگین متحرک، پیوت پوینت می‌تواند یک شاخص پیشرو باشد. در این سیستم‌ها برای تعیین نقاط بحرانی به جای تکیه بر عملکرد قیمت فعلی، از سطوح قیمت دوره قبلی استفاده می‌شود. چنین رویکردی چارچوب روشنی برای معامله‌گران فراهم می‌کند تا بتوانند معاملات خود را به بهترین شکل ممکن برنامه‌ریزی کنند.

نحوه محاسبه پیوت پوینت (Pivot Point)

در این پیوت ها، اگر قیمت‌ها در بالای نقطه پیوت پوینت (PP) قرار بگیرند، روند صعودی خواهد بود و در چنین شرایطی بایستی طبق واکنش‌هایی که قیمت به سطوح مقاومتی از خود نشان خواهد داد، به دنبال موقعیت خرید بود. از طرفی اگر قیمت پایین نقطه PP قرار بگیرد، بایستی اقدام به فروش سهم یا دارایی خود کرد. دقت کنید که نقاط «S»  بیانگر نواحی حمایتی (Support) و نقاط «R» نیز بیانگر سطوح مقاومتی (Resistance) در نمودار هستند.

  • Pivot Point (PP) = High+Low+Close/3
  • R1 = (2*PP)-Low
  • R2= PP+(High-Low)
  • S1 = (2*PP)-High
  • S2 = PP-(High-Low)

پیوت وودی (Woodie) در تحلیل تکنیکال

مورد بعدی که در ادامه بررسی انواع پیوت در تحلیل تکنیکال به آن می‌پردازیم، پیوت وودی است. این شاخص یکی دیگر از انواع پیوت است که معمولاً کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرد. معامله‌گران با استفاده از این شاخص می‌توانند بر اساس یک پیوت مرکزی دو سطح حمایت و مقاومت ترسیم کنند. در این سیستم، اولین سطح مقاومت در نقطه قیمتی قرار می‌گیرد که معادل 2 برابر نقطه پیوت منهای قیمت پایین است. مرز قیمت نهایی با توجه به مجموع پیوت پوینت و اختلاف بین حد بالا و پایین قیمت در یک دوره زمانی ترسیم می‌شود.

با اندکی دقت درمی‌یابیم که محاسبات پیوت وودی با محاسبه پیوت پوینت‌های استاندارد کاملاً متفاوت است. یکی از تفاوت‌های اصلی این است که پیوت وودی به فعالیت قیمت بسته شدن ارز وزن بیشتری می‌دهد. شاید در نگاه اول کمی گیج‌کننده به نظر برسد، اما اساس عملکرد آن شبیه به میانگین متحرک نمایی است که در آن داده‌های بعدی نسبت به داده‌های قبلی وزن بیشتری دارند.

فرمول محاسبه پیوت وودی (Woodie)

نکته مهم در مورد این دسته از پیوت ها این است که در آنها، آخرین قیمت که همان قیمت بسته شدن (Close) است، دارای بیشترین وزن خواهد بود. درنتیجه جهت محاسبه این نقاط و تعیین سطوح حمایت و مقاومت در این پیوت ها، می‌توانید از فرمول‌های زیر استفاده کنید:

  • R2 = PP + (High – Low)
  • R1 = (2 X PP) – Low
  • PP = (High + Low) + (2 x Closing Price) / 4
  • S1 = (2 X PP) – High
  • S2 = PP – (High + Low)

پیوت دیمارک (Demark)

پیویت دیمارک تاکید بیشتری بر تغییرات اخیر قیمت دارد. بسیاری از معامله‌گرانی که پس از بررسی انواع پیوت در تحلیل تکنیکال، تصمیم می‌گیرند از این استراتژی استفاده کنند، در کنار آن برای یافتن سطوح حمایت و مقاومت روزانه در بازار خطوط TD را هم ترسیم می‌کنند.

 این خطوط از چپ به راست بر اساس نقاط تقاضا در روند صعودی و نقاط عرضه در روند نزولی ترسیم شده و به مراتب هدفمندتر از خط روندهای قدیمی هستند.

هدف از ارزیابی این خط‌ها، یافتن نقاطی در امتداد خط TD است که قیمت در آن نقاط به احتمال زیاد مستعد شکست است. روش تام دیمارک، ترسیم خطوط روند را عینی‌تر می‌کند و دقیقاً مشخص می‌کند که کدام نقاط را باید به هم وصل کرد تا خطوط حمایت و مقاومت ایجاد شوند.

 فرمول و نحوه محاسبه پیوت دیمارک (Demark)

در این پیوت که به‌وسیله تریدر معروف، تام دیمارک (Tom Demark) معرفی شد، اولین قیمت یا قیمت باز شدن (Open)  و آخرین قیمت یا قیمت بسته شدن (Close)، رابطه مستقیمی با یکدیگر ندارند. از طرفی سطوح حمایت و مقاومت در این پیوت که با تأکید بر پرایس اکشن کار می‌کند، به‌وسیله عدد X نمایش داده می‌شود و محاسبات آن نیز به شکل زیر است:

  • Close > Open, X = (2 x High) + Low + Close اگر
  • Close < Open, X = High + (2 x Low) + Close اگر
  • Close = Open, X = High + Low + (2 x Close) اگر
  • Pivot Point = X/4
  • R1  = X/2 – Low
  • S1  = X/2 – High

پیشنهاد میکنیم مقاله نکات مهم در مورد خط روند در بورس را بخوانید.

 خطوط کاماریلا (Camarilla Lines)

در ادامه بررسی انواع پیوت در تحلیل تکنیکال می‌پردازیم به سیستم‌های اندیکاتور کاماریلا که برای اولین بار در دهه 1980 به بازارهای مالی معرفی شدند. اساس مفهوم این سیستم‌های معاملاتی شباهت‌هایی به پیوت‌های وودی دارند؛ زیرا قیمت‌های پیویت بر اساس قیمت‌های بسته شدن روز قبل انتخاب می‌شوند.

اصلی‌ترین تفاوت بین شاخص معاملاتی وودی و کاماریلا برای معامله‌گران، این است که سیستم‌های استراتژی معاملاتی کاماریلا چهار سطح مقاومت و چهار سطح حمایت دارند در حالی که پیوت‌های استاندارد فقط دو سطح مقاومت و دو سطح حمایت دارند.

در فرمول‌های این سیستم اعشار غیر صفر (یعنی 1.5، 1.25، 1.16، و 1.0833) به عنوان ضریب مورد استفاده قرار گرفته و هر یک از این معادلات، 9 سطح قیمتی متفاوت در ایستگاه معاملاتی ایجاد می‌کنند.

از آنجا که هر نمودار چهار سطح حمایت و چهار سطح مقاومت دارد،‌شاید در نگاه اول سیستم استراتژی معاملات پیوت روزانه کاماریلا برای معامله‌گران تازه‌کار چالش برانگیزتر باشد. اما همین اطلاعات بیشتر برای معامله‌گران باتجربه که تا حدودی با روال استفاده از پیوت پوینت در استراتژی‌های معاملاتی روزانه آشنا هستند، تا حد زیادی مفید است. ایده اصلی این نوع پیوت فرصت‌های سودآوری است که در طول روندهای صعودی و نزولی بازارهای چرخه‌ای به وجود می‌آید.

نحوه محاسبه خطوط کاماریلا (Camarilla Lines)

در محاسبات خطوط کاماریلا، ناحیه‌کلیدی همچون  PP وجود ندارد، ولی تشخیص قدرت روند و ترید دقیق‌تر، با تکیه‌بر تعداد زیاد نواحی مقاومت و حمایت محاسبه‌شده در این روش است که امکان‌پذیر خواهد بود. در نگاه نخست، وقتی‌که قیمت به سطوح ۳ یا ۴ (مقاومت یا حمایت) برسد، این یعنی قدرت روند و تحرکات قیمتی بالایی را شاهد هستیم.

  • H4 = ((High-Low)*(1.1/2))+Close
  • H3 = ((High-Low)*(1.1/4))+Close
  • H2 = ((High-Low)*(1.1/6))+Close
  • H1 = ((High-Low)*(1.1/12))+Close
  • ((L1 = Close-((High-Low)*(1.1/12
  • ((L2 = Close-((High-Low)*(1.1/6
  • ((L3 = Close-((High-Low)*(1.1/4
  • (L4 = Close-((High-Low)*(1.1/2

حال با ما همراه باشید تا در ادامه بپردازیم به ۲ دسته‌بندی دیگر از انواع کلی پیوت ها که همانا پیوت های ماژور و مینور هستند.

پیوت مینور

اساساً پیوت های مینور دارای بازگشت قیمتی محدودی هستند که اصطلاحاً به آنها نوسانات کوچک هم گفته می‌شود و به‌نوعی بیانگر تغییر روندهای فرعی و کوچک در بازار هستند. از طرفی این پیوت ها در نمودارهایی با فواصل زمانی کوچک، به‌کرات قابل‌مشاهده هستند و اغلب در روندهای کوچک و مخصوصاً نوسان گیری مورداستفاده قرار می‌گیرند.

[vc_single_image image=”17957″ img_size=”full” alignment=”center”]

پیوت ماژور

به‌صورت کلی با مشاهده نمودارهای قیمتی یک سهام یا دارایی بخصوص، به‌طور کاملاً محسوس شاهد کف و سقف‌هایی که باعث به وجود آمدن روندهای قیمتی قدرتمند در جهت مخالف شده‌اند، خواهیم بود که این سطوح کف و سقف همان نقاط بازگشتی هستند که اصطلاحاً به آنها پیوت ماژور می‌گوییم. از طرفی پیوت های ماژور در انتهای روندها قرار دارند و نشانگر تغییر جهت‌های اصلی در نمودارها هستند. علاوه بر این، تحلیلگران و تریدرها در بیشتر مواقع جهت ترسیم الگوهای قیمتی خود از پیوت های ماژور استفاده می‌کنند و به‌نوعی این نقاط جزء ابزارهای اصلی مورداستفاده در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی به‌حساب می‌آید.

[vc_single_image image=”17962″ img_size=”full” alignment=”center”]

تشخیص پیوت ماژور و مینور

نکته بسیار مهمی که در این میان وجود دارد این است که بتوان پیوت ماژور را از مینور تشخیص داد. در حقیقت ازآنجایی‌که این نقاط در ارتباط مستقیم باقیمت یک سهم یا دارایی هستند، می‌توان در صورت برخورداری از تجربه و دانش کافی، آن‌ها را به‌صورت چشمی یا مقایسه ذهنی سطوح مختلف و همچنین دقت به‌قدرت حرکات بعدی آن سهم یا دارایی نیز تشخیص داد. ولی اساساً جهت تشخیص صحیح نقاط پیوت ماژور از مینور، روشی وجود دارد که در آن از دو ابزار تحلیل تکنیکال بنام‌های فیبوناچی بازگشتی و اندیکاتور مکدی (MACD) مورداستفاده قرار می‌گیرد. در حقیقت به‌وسیله این روش، افرادی با دانش متوسط این حوزه نیز قادر هستند تا این دو پیوت را از یکدیگر تشخیص دهند.

اساساً اگر یک کف یا سقف قیمتی نمودار دارای 2 خصوصیت زیر باشد، به‌احتمال بسیار زیاد، در نمودار خود دارای یک پیوت ماژور هستیم:

  • تغییر فاز مکدی (MACD) در زمان تشکیل نقاط پیوت
  • اصلاح قیمت (حداقل به‌اندازه ۳۸ درصد موج قبلی)

جهت درک صحیح این روش، قصد داریم تا آن را به‌وسیله یک مثال برای شما شرح دهیم:

به نمودار زیر که مربوط به یکی از سهام‌های مورد معامله در بازار بورس اوراق بهادار است نگاهی بیندازید:

در این نمودار واضح است که در حین تشکیل پیوت، فاز اندیکاتور مکدی (MACD) و تقاطع نزولی خطوط سیگنال و مکدی تغییر پیداکرده و ضمناً ترسیم فیبوناچی بازگشتی نیز خبر از شرایطی می‌دهد که اصلاح حداقل ۳۸ درصدی قیمت نیز در آن رخ داده است. در حقیقت این ۲ شرط بیانگر این هستند که در این نقطه، شاهد تشکیل پیوت ماژور هستیم.

دقت داشته باشید که به‌وسیله این روش و برخورد با این ۲ ویژگی در نمودار است که می‌توانیم یک پیوت ماژور را در نمودار شناسایی کنیم و جهت جلوگیری از تشخیص اشتباه پیوت، بایستی حتماً این ۲ خصوصیت به‌صورت همزمان در نمودار وجود داشته باشند. همچنین دقت داشته باشید که در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی، نمی‌توان به‌هیچ‌وجه از هیچ‌کدام از ابزارهای تحلیلی بر روی نقاط مینور استفاده کرد و بایستی در ابتدا پیوت ماژور را شناسایی کرده و سپس به‌وسیله ابزارهای تحلیلی، اقدام به تحلیل روند قیمتی یک سهام یا دارایی کرد.

محدودیت‌های PP ها (پیوت پوینت‌ها) در تحلیل تکنیکال

با بررسی انواع پیوت در تحلیل تکنیکال درمی‌یابیم که پیوت پوینت‌ها بیشتر برای معاملات روزانه مناسب هستند و از آنجا که بر اساس یک سری محاسبات ساده به دست می‌آیند، ممکن است سازگاری خوبی با معاملات نوسانی یا موقعیتی نداشته باشند.

گاهی اوقات قیمت ارزها سطوح پیوت را کاملاً‌ نادیده گرفته و رفتار دیگری از خود نشان می‌دهند؛ این یعنی هیچ تضمینی وجود ندارد که در اطراف این نقاط قیمت ارز معکوس شود یا جهت‌گیری قابل توجهی داشته باشد. یکی دیگر از مهم‌ترین محدودیت‌های انواع پیوت در تحلیل تکنیکال این است که در نوسانات بالا، طیف نوسان به حدی گسترده‌ است که نمی‌تواند سیگنال‌های معاملاتی معنی‌داری در اختیار ما قرار دهد. از این رو بسیاری از معامله‌گران از انواع پیوت در کنار سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند تا به نوعی اشکالات ذاتی این رویکرد در بازار را مدیریت کنند.

سخن پایانی

اساساً در تحلیل تکنیکال پیوت به نقاطی اطلاق می‌گردد که در آن‌ها شاهد تغییرات قیمتی خواهیم بود و این بدان معنا است که در این نقاط روندهای نزولی به روندهای صعودی تبدیل خواهند شد و بالعکس. در حقیقت به‌وسیله پیوت ها می‌توان سقف و کف‌های قیمتی پیش رو را تا حد زیادی پیش‌بینی کرد و قبل از شروع روند نزولی یک سهم، اقدام به فروش آن کرد یا پیش از شروع روند صعودی یک سهم، اقدام به خرید آن کرد.

از طرفی باوجوداینکه پیوت ها ابزاری اساسی در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی هستند، ولی نوسان‌های قیمتی بسیار زیاد باعث خواهند شد تا عموماً تشخیص این نقاط همراه با خطاهایی باشد. ازاین‌رو می‌توان از ابزارهایی مثل اندیکاتور مکدی نیز کمک گرفت و این خطاها را به حداقل کاهش داد.

در این مطلب ضمن بیان مفهوم کلی پیوت، توضیح دادیم که پیوت‌ها انواع گوناگونی دارند و در میان این دسته‌بندی‌ها، پیوت‌های ماژور دارای اهمیت بیشتری هستند؛ چراکه از آنها در ابزارهایی مثل چنگال اندروز به‌کرات استفاده می‌شود. همچنین بررسی کردیم که نقاط پیوت طبق فرمول‌های محاسباتی ساده‌ای به‌دست می‌آیند و برای هرکدام از پیوت ها نیز فرمول محاسبه منحصربه‌فرد آنها را توضیح دادیم. در آخر به این نکته نیز دقت داشته باشید که هیچ‌گونه تضمینی نیست که قیمت‌ها حول نقطه پیوت نوسان داشته باشند و در بسیاری از مواقع، روند بازار از این الگوها پیروی نکرده و ازاین‌رو حتماً بایستی در کنار پیوت ها، از دیگر اندیکاتورها نیز جهت ارزیابی روندهای قیمتی استفاده کنید.

مطلب پیشین
انواع تریگر در بورس چیست چه کاربردهایی دارد؟
مطلب بعدی
بررسی عرضه و تقاضا در بازار سهام چگونه است؟